- معتد بها
- فراوان بسیار
معنی معتد بها - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فراوان هنگفت بسیار: اگر استقرا شود شاید عده معتدبهی در کتب تواریخ یدست آید. یا معتد بها. فراوان بسیار (برای مونث و جمع آید) این علامت نعمت معتدبها سیب زمینی) که اصلا امریکی است
هنگفت، بسیار، زیاد، فراوان، به طور فراوان، درغیش، کثیر، عدیده، موفّر، خیلی، بی اندازه، جزیل، اورت، وافر، موفور، غزیر، به غایت، متوافر، مفرط
فراوان هنگفت بسیار